پيوند عاشقانه ي ماپيوند عاشقانه ي ما، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره
بابا حجتبابا حجت، تا این لحظه: 41 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره
مامان ايلقارمامان ايلقار، تا این لحظه: 38 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره
اسرااسرا، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

درد دل های مادر دختری

97.1.19

1397/1/19 9:20
نویسنده : ايلقار
415 بازدید
اشتراک گذاری
دیروز تو اداره برنامه ریزی کردم که برم خونه و علاوه بر کارهای خونه و بردن اسرا به پارک یکم کتاب بخونم و ورزش کنم.وقت نشد.یعنی همه ی برنامه هامو انجام دادم فقط این دوتا موند.

امروز یه تصمیم دیگه گرفتم اینکه تو خونه چه شب موقع خواب و چه سایر وقتها اصلا گوشیمو چک نکنم.یا کارامو بکنم یا با اسرا بازی کنم.

اسرا داره دندون بیستمشو در میاره خیلی بداخلاق شده همش یا گریه میکنه چیزی رو میخواد زود عصبانی میشه هر چی دم دستشه پرت میکنه.سرشو میکوبه به زمین.دیگه اون دختر خوش اخلاقی نیست که وقتی از خواب پا میشه میخنده.نمیدونم دندون درد عامل این بداخلاقیا شده یا مسافرت طولانی که داشتیم و اون عادت به دردر کرده و همش میگه باید بیرون از خونه باشیم خلاصه هر چی که هست منو هم خیلی به هم ریخته.

امروز اومدم اینستاگراممو چک کردم یه بچه بود یه ماه از اسرا کوچکتر مادرش چقد ناز با بچه صحبت میکرد وقت میگذروند دلم برا اسرا سوخت.همش یا اداره ام یا وقتی خونه ام خسته ام.وقتی هم خسته نیستم همش دعوا با بچه.

از امروز دیگه تصمیم گرفتم وقت بیشتری برا اسرا بزارم.انشالله.

هرچند علیرغم حرف نزدنم با اسرا دایره لغات اسرا رفته رفته بیشتر میشه.

مثلا اسرا دیروز فهمیدیم به قاشق جی جی میگه.

به مامان جون لالا

به خاله جون اجیده

موز :بیزی بیزی

گتمه(نرو):جیتبه

باخ رو بااااا

به نسا ابجی میگه

به علی اصغر اسر

به اسرا اسا

مامان بابا رو کامل میگه

به دفتر و خودکار لیقو لیقو

عموغلی:عمووونه

به خوراکی نم نم

آب همون سو

گوشی پو

پتو :پپو

به تشکش که روش عکس کیتی هست چیتی میگه.

کفش صبا

زیتون خور عالی هستن و به زیتون سیتووو میگه

سرسره سوسو

تاب تاب
پسندها (4)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

مامان نفیسهمامان نفیسه
11 اردیبهشت 97 13:27
سلام عزیزم فکر کنم پیام قبلیم ارسال نشد! مدتها بود دلم براتون تنگ شده بود و میگشتم تا پیداتون کنم ولی یادم نمیومد که اسم وبلاگ تون چی بود؟ تا اینکه الان بصورت اتفاقی یکی از پیام های قدیمی تون رو دیدم و سریع اومدم اینجا و فقط خدا میدونه چقدر از دیدن عکس دختر گل تون خوشحال شدم به ما هم سر بزن دوست قدیمی
مامان نفیسهمامان نفیسه
11 اردیبهشت 97 13:33
سلام عزیزم فکر کنم پیام قبلیم ارسال نشد! مدتها بود دلم براتون تنگ شده بود و میگشتم تا پیداتون کنم ولی یادم نمیومد که اسم وبلاگ تون چی بود؟ تا اینکه الان بصورت اتفاقی یکی از پیام های قدیمی تون رو دیدم و سریع اومدم اینجا و فقط خدا میدونه چقدر از دیدن عکس دختر گل تون خوشحال شدم به ما هم سر بزن دوست قدیمی محبت راستی ما تو مسابقه شرکت کردیم. لطف میکنید 5 تا پست آخریمون رو لایک کنید؟ ایشالا جبران میکنیم
سارا
19 اردیبهشت 97 11:44
محبت