شب شهادت حضرت علی
الان خونه ی حاج جمشید عمو هستیم. به رسم دیرینه همیشه شب شهادت اقا امیرالمومنین ایشون احسان میدن.
من علی اصغرو بغلم گرفته بودم.یه نفر گفت خدا به همه ی اونهایی که بچه ندارن قسمت کنه.منم گفتم انشالله.
منظورش من بودم. منم به دل نگرفتم. از خدا خواستم حداقل حرف اون خانم رو بشنوه.حس عجیبی دارم.حسی که همیشه اخرهای هر ماه نزدیکای پریودم بهم دست میده.
حس مادر شدن.
هر چقدر تصمیم میگیرم که از ماه بعد دیگه برام اهمیتی نخواهد داشت
ولی ماه بعد باز محاسبه میکنم که الان چند روز مونده و ......
یکشنبه میخوایم احسان بدیم.
نذر کردم تا وقتی که نذرم براورده شه و بعد ازون هر موقع ماه رمضون احسان بدیم.حالا نفراتش مهم نیست فقط نیتمون این باشه که نذره
امسال حدود 75 نفر مهمون داریم.
خدایا خیلی دوست دارم و مثل همیشه منتظرم تا نوبتم برسه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی