پيوند عاشقانه ي ماپيوند عاشقانه ي ما، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره
بابا حجتبابا حجت، تا این لحظه: 41 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره
مامان ايلقارمامان ايلقار، تا این لحظه: 38 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره
اسرااسرا، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

درد دل های مادر دختری

ماه رمضون سال 94

1394/4/29 13:12
نویسنده : ايلقار
270 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دوستاي گلم محبت

و ني ني نازم كه هنوز قصد امدن نداره.غمگین

خيلي دوست داشتم كه اين سال ماه رمضون حامله باشم اما قسمت نبود. اما عوضش تونستم 24 روز روزه بگيرم و ازين بابت خدا رو شكر ميكنم. خدا از هممون قبول كنه.فرشته

امسال هم مثل سال پيش ديگه ساعت هاي اداري رو يكم عقب ننداختن كه بتونيم بعد از خوردن سحري يكم بيشتر بخوابيمخواب. و مجبور بوديم ساعت 7 و نيم اداره باشيم .

هر چند من هميشه با تاخير مي رفتم.قوی چون خواب  ميموندم.

اتفاق خاصي نيفتاد.

اولين روز ماه رمضون كه پنجشنبه بود براي افطار رفتيم اهر پيش مادر شوهرمينا . دومين روزش كه جمعه بود و مهمون مامان بوديم و چون تعدادمون زياد بود. و خونه ي مامان كوچك بود مهموني رو انداخته بودن باغ داداش.فكر كنم پنجشنبه دومين هفته ي ماه رمضان بود كه بالاخره تصميم گرفتم برم پيش پزشك متخصص مغز و اعصاب دكتر ناظمي. ايشون هم يه قرص سرترالين تجويز كردن با پرو پراتد20.

يك روز هم كه من از اداره اومدم ديدم حجت داره ميره اهر. به خاطر اينكه دايي اقدس ( جاريم) فوت شده بود و براي تعزيه رفتيم اهر  سرراهمون هم رفتيم كلي نعنا و شاهسپرن گرفتيم تا مامان عرقشو بگيره.

بعدش از دلايل متفاوت بودن اين ماه رمضون اين بود كه مثل ماه رمضان هاي سال هاي قبل نبود كه اونقد براي افطار دعوتمون مي كردن كه ديگه خسته مي شديم از هرچي مهمون و مهمونيه.

سر يه قضيه اي هيچ كدوم از خواهر برادرهام نميخواستن افطاري بدن.

تا اين كه من نذر كردم پيش خودم و خواستم روز سوم شهادت حضرت علي  افطاري بدم.

روز سوم شهادت نشد چون شوهر خواهرم ناهيد نميتونست بياد.

روز يكشنبه 25 رمضان افطاري داديم خدا رو شكر همه اومدن كمك كردن و خوب شد. هر چند سخت بود و من كلي خسته شدم و چند روز خوابيدم ولي كاش بتونم هر سال اين كار رو ادامه بدم.

 روز جمعه 20 تير بود كه بعد از برگشتن از خونه ي دايي بيوك كه دعوتمون كرده بودن اومدم خونمون ديدم بله پريود شدم.  و بايد مي رفتم دكتر تا ببينه كيستم رفع شده يانه .

من اميدوار بودم.

فكر مي كردم ديگه اين ماه رفع شده و دكترم كارهاي IUI  رو شروع ميكنه. اما 22 تير كه رفتم مطبش سونوگرافي كرد ديد بازم كيستم رفع نشده  و اين بار هم قرص LD  نوشت. اين سري مثل سري قبل ناراحت نشدم.نمي دونم شايد قسمتمون اينه. ولي اميدوارم به اون خدايي كه اون بالاست.

انشالله ماه رمضان سال بعد سه نفري خواهيم بود. متنظر

 

 

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

آبجی نگار
30 تیر 94 13:21
ایشالا سال بعد نی نی اینقدشیطونی کنه که وقت وبلاگ نویسی هم نداشته باشید...
ايلقار
پاسخ
چه دعای قشنگی.ممنونم دوست جونم.خیلی خوشحالم کردی