پيوند عاشقانه ي ماپيوند عاشقانه ي ما، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره
بابا حجتبابا حجت، تا این لحظه: 41 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره
مامان ايلقارمامان ايلقار، تا این لحظه: 38 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره
اسرااسرا، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

درد دل های مادر دختری

سه شنبه 4 مهر 96

1396/7/5 12:25
نویسنده : ايلقار
315 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از صحبت هایی که دیروز اینجا نوشتم و درددل هایی که کردم تصمیم گرفتم بر خلاف همیشه که از همسری انتظار داشتم خوب باشه و بگه و بخنده و لحظات خوشی رو برای ما رقم بزنه،‌دیروز سعی کردم خودم یه کارهایی بکنم.

سعی کردم شاد باشم از وقت و زمان برا شاد بودن و شاد شدن استفاده کنم. منی که همش مینالم ازین که صبح ها اداره ام و بعد از ظهر ها تو آشپزخونه . دیروز تو ماشین که بودیم رفته بودیم برا اسرا کاپشن و لباس زمستانی بگیریم تو ماشین از فرصت استفاده کردم برا خندودن اسرا. و شوخی با حجت و خندیدن.ازونجا هم برگشتیم زود شام خوردیم و رفتیم هیات عزاداری.

دختر گلم دیشب داشتم بهت سینه زدن و حسین حسین گفتن و یادت میدادم. تو هم داشتی به سینه ی من میزدی دستتوخنده.

بعد که یاد گرفتی از خودت مایه بزاری به شکمت میزدی. دیشب برات طبل گرفتیم.

دوست نداری طناب طبلو از گردنت آویزوون کنی ولی طبل و میزاری زمین و میزنی بهش.

وقتی تو اینستاگرام خانمهایی رو میبینم که هم بچه دارن و هم همیشه شسته و رفته و مرتب هستن همیشه به خودشون میرسن و خونشون مرتبه و بچشونم زیاد اذیت کن نیست یه جورایی احساس می کنم من کوتاهی میکنم که برا خودم وقت نمیزارم. مرتب نیستم و ....

درسته که من ازین تصمیم ها زیاد میگیرم و اکثرا هم بعد از دو سه روز زیر تصمیمم میزنم و باز روز ا زنو روزی از نو. اما امیدوارم این تصمیمم جدی باشه.

سلامتم به شدت در خطره باید شروع به ورزش کردن بکنم باید وزنمو بیارم پایین.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)