روز دختر
سلام نفس مامان.
امسال روز دختر برای من متفاوت بود.چون مادر دختر نازی مثل تو بودم و همه این روز رو به من تبریک میگفتن هرچند تصمیم گرفته بودم حداقل یه کیک کوچولو خودم بپزم اما مامان جونت چشمشو عمل کرده بود و من فقط پنجشنبه میتونستم برم پیشش بمونم.
رفتیم خونه ی مامان جونت شب و هم اونجا موندیم.همه تعجب میکردن به خاطر خانمیت.بخاطر اینکه دیگه اذیتم نمیکنی.خیلی خوشحالم ازینکه بالاخره یکم سوپ خوردی.دخترم روزت مبارک.
روز جمعه هم برا شام مهمون خاله صدیقه ات بودیم.از وقتی از خونشون دراومده بودیم و اسباب کشی کرده بودیم اصلا نرفته بودیم خونشون.تو خاله تو خیلی دوست داری چون از اولش برات خیلی زحمت کشید خونه ی اونها خیلی خوش گذشت.
اینم عکسش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی