پيوند عاشقانه ي ماپيوند عاشقانه ي ما، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره
بابا حجتبابا حجت، تا این لحظه: 41 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره
مامان ايلقارمامان ايلقار، تا این لحظه: 38 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره
اسرااسرا، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

درد دل های مادر دختری

مهموني

خيلي وقت بود كه خونه ي آبجي هام و داداشم مي رفتيم و اونها خونه ي ما نيومده بودن. ديگه كم كم داشتم خجالت مي كشيدم ازشون. شنبه كه داشتيم از آستارا برمي گشتيم تو راه تصميم گرفتيم كه روز دوشنبه اونها رو دعوت كنيم خونمون. اين سري براي اينكه روز مهموني زياد خسته نشم تصميم گرفته بودم قبلا يه سري ازكارهامو انجام بدم و دوشنبه زياد اذيت نشم. اما نشد چون شنبه كه از راه رسيده بوديم و خسته و كوفته بوديم و فقط خوابيديم يكشنبه هم هم پريسا جون خواهر شوشو اومد خونمون هم آب خونه قطع شد و ديگه همه چي به هم ريخت و من موندم كلي ظرف كثيف. از طرفي علايم پري به سراغم اومد و درد شديدي كه زير شكمم داشتم امونمو بريده بود. چون پزشكم بهم گفته بود كه روز ...
12 خرداد 1394

7-9 خرداد

پنجشنبه با ابجی سمیه قرار گذاشته بودیم بریم سرعین.پنجشنبه شب اونجا بودیم.جمعه صبح هم از گردنه ی زیبای حیران رد شدیم به سمت آستارا.آب و هوای اونجا هم این روزها خیلی عالیه.  خيلييييييي خوش گذشت.و شنبه صبح هم از آستارا برگشتیم به سمت تبریز. تو سرعين ما فقط تونستيم به آبگرم قهوه سويي بريم كه در ادامه خواص اين آب گرم رو گذاشتم. هیدروتراپی (Hydrotherapy) واژه ایست که به سیستم درمانی با استفاده از آب اطلاق می گردد. خاصیت آبهای معدنی هم مربوط به حرارت و گرمای آن و هم مربوط به املاح و ترکیبات شیمیایی موجود در آن می باشد. آب خنک تر از دمای بدن (37°C ) اثر تحریک کننده و خنک کننده دارند. آب گرمتر از دمای بدن تقویت کننده، نیرو بخش و قدرت آف...
9 خرداد 1394

خواص گياهان كوهي

1- اين سري كه رفته بوديم جنگل ارسباران تو كليبر مقداري سبزي كوهي چيديم كه خيلي باحال بودن. خواصشونو در ادامه مطلب ميارم كه اگه خواستيد  استفاده كنيد. 2- سري پيش هم كه رفته بوديم باغ باباي شوشو از طبيعت اونجا هم يه سري سبزي كوهي چيديم كه در ادامه خواصشونو براتون ميزارم. 3- روز 15 خرداد همون روز پر ماجرا هم سبزي هايي چيديم كه خاصيت اونها رو هم در قسمت سوم آوردم. 1-1- ترشك كوهي                   ترشک، گیاهی شبیه اسفناج و بومی قاره اروپاست. این گیاه حاوی اسید اگزالیک است که باعث طعم اسیدی آن می شود. این گیاه کم کالری و دارای میزان بالایی آب است. ...
6 خرداد 1394

دلنوشته

شنبه صبح از اهر برگشتيم تبريز. خيلي خسته بودم. تو اداره هم هي خوابم ميومد. اما مامانم اومده بود خونه ي ابجي صديقه و منتظر من بود تا از سركار برگردم و منو ببينه.خدايا ازينكه يكي هست كه اينقد منو دوست داره ازت ممنونم. خدا سايه ي هيچ مادري رو از سر بچش كم نكنه.نهارو مهمون آبجي صديقه بوديم. ازونجا هم رفتم آرايشگاه تا برم خونه ي خانم نجفي. آخه بچش تازه به دنيا اومده بود و به خاطر اون مهموني گرفته بود و همكارارو هم دعوت كرده بود. رفتم. همه با بچشون اومده بودن.خيلي خوشحال بودم خانم اقدسي كه 8 سال بود بچه دار نميشد ماشالله پسرش بزرگ شده بود. خانم صادقزاده هم هي زنگ ميزد و مخصوصا با پسرش از پشت گوشي حرف ميزد. يه جا وقتي با احساس تمام و با صداي بلند گ...
6 خرداد 1394

اعتماد به نفس1

ياد آوري موفقيت ها و مرور نكردن شكست ها بخش قابل توجهي از اعتماد به نفس شما به تصوير ذهني شما وابسته است.  تصويري که شما در ذهن خود و دربارۀ خود داريد، نقش بسيار تعيين ‎ کننده ‎ اي در اندازه ‎ ي اعتماد به نفس ‎ تان دارد. دقت داشته باشيد که در اينجا منظور تصويري نيست که شما از صورت و اندام و جسم و قالب فيزيکي ‎ تان داريد بلکه عملکرد و کارنامه ‎ ي رفتاري شما مدنظر است. چه تصوري از خود درباره ‎ ي عملکردتان داريد؟ آيا شما خود را فردي موفق تلقي مي ‎ کنيد و يا فردي شکست ‎ خورده و ناکام؟ بدون هيچ تعارفي به اين سؤال پاسخ دهيد که در ذهنتان چه تصويري از خود داريد؟ اگر در ذهن خود خود را فردي ناکام و شکست &l...
2 خرداد 1394

94.3.1

عزیز دلم. تو و بابات تنها کسانی هستید که میدونم بی قید و شرط منو دوست خواهید داشت. ازین بابت از خدا ممنونم.چون هفته ی پیش با ناراحتی از آتا و آنا جونت خداحافظی کردم. دلم یه جوری بود. هرچند ازشون دلم شکسته بود و تصمیم گرفته بودم که حالا حالا ها نرم خونشون. اما طاقت نیاوردم و به بابات پیشنهاد دادم که این هفته هم جمعه رو با اونها باشیم. و بابات به شدت با پیشنهاد من موافقت کرد. خلاصه پنجشبه بعد از ظهر راه افتادیم و تو راه یکم استرس داشتم. ازینکه چگونه با من برخورد خواهند کرد.آیا بازم ناراحتم میکنن یا... دلشوره داشتم. بالاخره رسیدیم. مثل اینکه خودشون هم  متوجه اشتباهشون شده بودن بسیار گرم و صمیمی باهام برخورد کردن.و من هم خوشحال ازین قضی...
1 خرداد 1394

گردش در شاهگلي

خيلي وقت بود تعريف لاله هاي شاهگلي رو ميشنيدم اما هر كاري كردم نتونستيم برنامه هامونو جور كنيم تا بريم اونجا. ديشب خلاصه با خاله سميه اينا رفتيم شاهگلي. هرچند شب بود و نتونستيم عكس هاي خوشگل بگيريم و اينكه ديگه لاله هاي كنار حوض مثل روز هاي اولشون تر و تازه و خوكشل نبودن ولي چند تا عكس گرفتيم.بهتر از تو خونه نشستن بود. باز جات بين ما خيلي خالي بود. عکس مامانی و بابایی بابایی ناز و مهربونت. فرشته ای که خدا منو لایق دونست برای داشتن اون ...
31 ارديبهشت 1394

تعطیلات آخر هفته

خیلی وقت بود به خاطر عروسی پسرخالت جواد نمیتونستیم بریم بیرون بگردیم و مامانت خیلی دلش گرفته بود. تا اینکه پنجشنبه با بابات رفتیم اهر. پیش آتا و آنا و عمع پریسات پنجشنبه خوب بود.خیلی خوش گذشت.جمعه هم با هم رفتیم گردش باغ آتا اینا جات خیلی خالی بود.فضا خیلی مساعد بود برای دویدنت بازیگوشی کردنت.خدا رو شکر امسال بارون زیادی باریده و طبیعت اونجا هم عالی بود. هرچند آتا و آنا آشکارا نشون میدن که زن عموتو بیشتر از من دوست دارن و من ازین بابت یکم دلم گرفت.ولی عیب نداره اگه تو لطف کنی و یکم زود بیای اونها خیلی تو رو دوست خواهند داشت. اون روز شنیدم عاطفه عروس عموی بابات بارداره دلم گرفت آخه عاطفه همش 15سال داره ولی من در حدود سی سال ولی هنوز...
30 ارديبهشت 1394

دو سالي كه گذشت

آبان ماه سال 91 بود كه با خوشحالي تمام حامله بودنمو به باباييت گفتم.اولش يكم شوكه شد ولي اون هم خوشحال بود دست و پامونو گم كرده بوديم.نميدونستيم چه اتفاقاتي در انتظارمونه.بالاخره خوب يا بد دوران حاملگي من شروع شد.چهار ماه اول هيچ مشكلي نداشتم ولي از ماه چهارم به بعد مشكلات من شروع شد از فشار خون بالا بگير تا ورم شديد بدنم. اونموقع من دانشجو بودم خير سرم داشتم كارشناسي ارشد ميخوندم فشار زيادي رو من بود. مسايل كاري از يه طرف، دانشگاه اونم يه شهر ديگه از يه طرف و غربت از طرفي منو خيلي اذيت كردن. مثل اينكه ما در زمان و مكان مناسب اقدام به بارداري نكرده بوديم. شايد از روي هوس يا از روي ..... نميدونم در هر حال.... دقيقا هفت ارديبهشت 92 بود كه م...
30 ارديبهشت 1394